۴۶۶ بار خوانده شده
ایکه هر دم عنبرت بر نسترن چنبر شود
سنبل از گل برفکن تا خانه پر عنبر شود
از هزاران دل یکی را باشد استعداد عشق
تا نگوئی درصدف هر قطرهئی گوهر شود
هر کرا وجدی نباشد کی بغلتاند سماع
آتشی باید که تا دودی بروزن برشود
چشم را در بند تا در دل نیاید غیر دوست
گر در مسجد نبندی سگ بمسجد در شود
از دو عالم دست کوته کن چو سرو آزادهوار
کانکه کوته دست باشد در جهان سرور شود
نور نبود هر درونی را که در وی مهر نیست
آتشی چون برفروزی خانه روشنتر شود
مؤمنی کو دل بدست عشق بت روئی سپرد
گر بکفر زلفش ایمان آورد کافر شود
مینویسم شعر بر طومار و میشویم باشک
برامید آنکه شعر سوزناکم تر شود
همچو صبح ار صادقی خواجو مشو خالی ز مهر
کانکه روز مهر ورزیدست نیک اختر شود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
سنبل از گل برفکن تا خانه پر عنبر شود
از هزاران دل یکی را باشد استعداد عشق
تا نگوئی درصدف هر قطرهئی گوهر شود
هر کرا وجدی نباشد کی بغلتاند سماع
آتشی باید که تا دودی بروزن برشود
چشم را در بند تا در دل نیاید غیر دوست
گر در مسجد نبندی سگ بمسجد در شود
از دو عالم دست کوته کن چو سرو آزادهوار
کانکه کوته دست باشد در جهان سرور شود
نور نبود هر درونی را که در وی مهر نیست
آتشی چون برفروزی خانه روشنتر شود
مؤمنی کو دل بدست عشق بت روئی سپرد
گر بکفر زلفش ایمان آورد کافر شود
مینویسم شعر بر طومار و میشویم باشک
برامید آنکه شعر سوزناکم تر شود
همچو صبح ار صادقی خواجو مشو خالی ز مهر
کانکه روز مهر ورزیدست نیک اختر شود
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.