۴۶۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۵۰

حدیث عشق ز ما یادگار خواهد ماند
بنای شوق ز ما استوار خواهد ماند

کنون که کشتی ما در میان موج افتاد
سرشک دیده ز ما برکنار خواهد ماند

اساس عهد مودت که در ازل رفتست
میان ما و شما پایدار خواهد ماند

ز چهره هیچ نماند نشان ولی ما را
نشان چهره برین رهگذار خواهد ماند

ز روزگار جفا نامه‌ئی که عرض افتاد
مدام بر ورق روزگار خواهد ماند

شکنج زلف تو تا بیقرار خواهد گشت
درازی شب ما برقرار خواهد ماند

چنین که بر سر میدان عشق می‌نگرم
دل پیاده بدست سوار خواهد ماند

حدیث زلف و رخ دلکش تو خواهد بود
که بر صحیفهٔ لیل و نهار خواهد ماند

فراق نامهٔ خواجو و شرح قصهٔ شوق
میان زنده‌دلان یادگار خواهد ماند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.