۲۹۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۴۴

که می‌رود که پیامم به شهریار رساند
حدیث بندهٔ مخلص بشهریار رساند

درود دیدهٔ گوهر نثار لعل فشانم
بدان عقیق گهر پوش آبدار رساند

دعا و خدمت میخوارگان بوقت صبوحی
بدان دو نرگس میگون پرخمار رساند

ز راه لطف به جز باد نوبهار که باشد
که حال بلبل بیدل بنوبهار رساند

اگر بنامه غم روزگار باز نمایم
کسی که نامه رساند بروزگار رساند

هوا گرفتم و جانرا بدست آه سپردم
ببوی آنکه چو بادش بدان دیار رساند

تنم ز ضعف چنان شد که بادش ار برباید
بیک نفس بسر کوی آن نگار رساند

ولی بمنزل یاران نسیم باد بهاران
گمان مبر که ز خاکم به جز غبار رساند

مگر برید صبا اشتیاق نامهٔ خواجو
بکوی یار کند منزل و بیار رساند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.