۴۲۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۵

دلبرا سنبل هندوی تو در تاب چراست
زین صفت نرگس سیراب تو بی خواب چراست

چشم جادوی تو کز بادهٔ سحرست خراب
روز و شب معتکف گوشه محراب چراست

نرگس مست تو چون فتنه ازو بیدارست
همچو بخت من دل سوخته در خواب چراست

مگر از خط سیاه تو غباری دارد
ورنه هندوی رسن باز تو در تاب چراست

جزع خون‌خوار تو گر خون دلم می‌ریزد
مردم دیدهٔ من غرقهٔ خوناب چراست

از درم گر تو بر آنی که برانی سهلست
این همه جور تو با خواجو ازین باب چراست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.