۳۰۰ بار خوانده شده

غزل

عنایت‌ها توقع دارم از تو
که هم آشفته و هم زارم از تو

عزیزی پیش من چون جان اگر چه
به چشم خلق گیتی خوارم از تو

ز کار من مشو غافل، که عمریست
که من سرگشته و بی‌کارم از تو

نخواهم گشتن از عشق تو بیزار
بهل، تا میرسد آزارم از تو

طبیب من تویی، مشکل توانم
که درد خویش پنهان دارم از تو

مرا گر باز پرسی جای آنست
که مدتهاست تا بیمارم از تو

اگر در دامن افتد خونم از چشم
و گر در دیده آید خارم از تو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:نامهٔ اول از زبان عاشق به معشوق
گوهر بعدی:مثنوی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.