۲۹۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۷۱

زین دایره تا بدر نیفتی
در دایرهٔ دگر نیفتی

سودی کن ازین سفر، که هرگز
در بهتر ازین سفر نیفتی

صاحب نظر ار نمیشوی سهل
هش دار! که از نظر نیفتی

از بی‌هنریست او فتادن
چون جمع کنی هنر، نیفتی

رو دامن مقبلی به دست آر
تا روز بلا مگر نیفتی

زین سر تو بساز چارهٔ خویش
تا در کف دردسر نیفتی

امروز فتاده باش، اگر نه
فردا چه کنی؟ اگر نیفتی

زین باده کجا خبر دهندت؟
یک روز چو بی‌خبر نیفتی

سر دل اوحدی چه دانی؟
تا در غم آن پسر نیفتی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۷۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.