۳۳۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۲۵

در سر و سرای خود نگذاشتم الاالله
وندر دل ورای خود نگذاشتم الاالله

از غیر به جای او نگذاشت کسی را دل
وز خار به جای خود نگذاشتم الاالله

کی تازه توان کردن پیوند من و دنیی؟
کز گرد و گیای خود نگذاشتم الاالله

تا ارض و سمای من خالی شود از من هم
در ارض و سمای خود نگذاشتم الاالله

از ما و ز من غیری مشکل بهلم چیزی
من کز من و مای خود نگذاشتم الاالله

در گفتن « لا» هر کس بگذشت ز چیزی، من
از گفتن لای خود نگذاشتم الاالله

از خلق بهای من مستان چو شوم کشته
زیرا که بهای خود نگذاشتم الاالله

من چون ز برای او هم خانهٔ دین گشتم
در خانه برای خود نگذاشتم الاالله

بر لوح لوای دل ننگاشم الا «هو»
در دلق و قبای خود نگذاشتم الاالله

چون اوحدی ار باقی مانم نه عجب، زیرا
کز عین بقای خود نگذاشتم الاالله
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۲۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.