۳۴۲ بار خوانده شده
چون همه ملک وجود خانهٔ شاهست و شاه
راه چه جویی به غیر؟ بیش چه پویی به راه؟
ای که نچیدی گلش،، در گل خود کن نظر
ای که ندیدی رخش، در دل خود کن نگاه
تا تو به خود میروی، گر چه نه بد میروی
بیتلفی نیست مال، بیکلفی نیست ماه
رنگ دویی رنگ ماست ورنه ز نوری چراست؟
پیکر چینی سفید، هیکل زنگی سیاه
وادی قدسست هین! رو بکن از پای کفش
نادی عشقست هان! رو بنه از سر کلاه
اوحدی، ار کار هست، بر در او بار هست
در شو و حجت بگیر، بگرو و حاجت بخواه
یار کمینها کند، غارت دینها کند
آنکه چنینها کند، بر تو نگیرد گناه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
راه چه جویی به غیر؟ بیش چه پویی به راه؟
ای که نچیدی گلش،، در گل خود کن نظر
ای که ندیدی رخش، در دل خود کن نگاه
تا تو به خود میروی، گر چه نه بد میروی
بیتلفی نیست مال، بیکلفی نیست ماه
رنگ دویی رنگ ماست ورنه ز نوری چراست؟
پیکر چینی سفید، هیکل زنگی سیاه
وادی قدسست هین! رو بکن از پای کفش
نادی عشقست هان! رو بنه از سر کلاه
اوحدی، ار کار هست، بر در او بار هست
در شو و حجت بگیر، بگرو و حاجت بخواه
یار کمینها کند، غارت دینها کند
آنکه چنینها کند، بر تو نگیرد گناه
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۸۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.