۳۶۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۸۰

زود شود باز بستهٔ تو
عاشق از دام جستهٔ تو

رونق گل می‌برد همیشه
عارض چون لاله دستهٔ تو

آن شکرینی، که وقت بوسه
قند بریزد ز پستهٔ تو

رحم، که بر هم شکست ما را
طرهٔ در هم شکستهٔ تو

وقت نیامد که باز بندی؟
رشتهٔ عهد گسستهٔ تو

عید من آن دم بود که بینم
ماه جمال خجستهٔ تو

تن به سرشک چو سیم شویم
زان تن چون سیم شستهٔ تو

اوحدی، اینجا چه گرد خیرد؟
زین دل در خون نشستهٔ تو

طاقت تیر غمش نیاورد
سینهٔ مجروح خستهٔ تو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۷۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.