۳۰۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۵۵

در فراق روی جانان بر نتابد بیش ازین
سینه داغ هجر آنان بر نتابد بیش ازین

با چنین تلخی، که طبع ما کشید از دست هجر
شور این شیرین زبانان بر نتابد بیش ازین

پیر گشتم، ایدل، از خوبان حذر می‌کن، که پیر
قوت دست جوانان بر نتابد بیش ازین

مهربانا، گر توانی رحم کن بر کار ما
زانکه کار ناتوانان بر نتابد بیش ازین

چند راند چون سگان ما را رقیب از کوی تو؟
گرگ با چوب شبانان بر نتابد بیش ازین

اوحدی، این گریه کمتر کن، که خاک کوی دوست
آب چشم مهربانان برنتابد بیش ازین

طبع یار نازنین در خواب نوشین سحر
نالهٔ فریاد خوانان برنتابد بیش ازین
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.