۳۱۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۵۳

آن تیر غمزه را دل خلقی نشانه بین
انگشت رنگ داده و انگشتوانه بین

روی سیاه چرده و زلف سیاه کار
چشم سیاه تنگ خوش جاودانه بین

در باغ عارضش ز برای شکار دل
زلف چو دام بنگر و خال چو دانه بین

با آن غرور و غفلت و خردی و بیخودی
یک بوسه زو طلب کن و پنجه بهانه بین

گرد میان لاغر آن خان نیکوان
پیچیده دایم آن کمر تنگ خانه بین

از دست زلف هندوی او جور می‌برم
بخت مرا نگه کن و حال زمانه بین

مرد اوحدی ز داغ غمم او هزار بار
با آن دو دل حکایت مرد یگانه بین
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.