۳۳۴ بار خوانده شده
نگارینا، به وصل خود دمی ما را ز ما بستان
دل ما را به آن بالا ز دست این بلا بستان
ز هجران تو رنجوریم، اگر بیمار میپرسی
از آنسر رنجه کن پایی، وزین سر مزد پابستان
ز تشریف وصالم چون کله داری نمیبخشی
من از بهر تو پیراهن قبا کردم، قبابستان
فرستادی که: دل به فرست، اگر کامت همی باید
گر این از دل همی گویی، تو اینک دل، بیا، بستان
گر از روی غلط وقتی به راهم پیشباز افتی
دعایی بیغرض بشنو، سلامی بیریا بستان
دلم یک بوسه میخواهد ز لعل شکرین تو
اگر بوسی دلی ارزد، ز من جان بیبها بستان
ضرورت نامهای امشب فرستادم به نزد تو
تو از مرغ سحر در خواه و از باد صبا بستان
زمین آستانت را به لب چون بوسه بستانم
زمانی آستینت را ز روی دلربا بستان
خدا کرد اوحدی را دل به عشق اندر ازل شیدا
ترا گر سخت میآید، برو، جرم از خدا بستان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
دل ما را به آن بالا ز دست این بلا بستان
ز هجران تو رنجوریم، اگر بیمار میپرسی
از آنسر رنجه کن پایی، وزین سر مزد پابستان
ز تشریف وصالم چون کله داری نمیبخشی
من از بهر تو پیراهن قبا کردم، قبابستان
فرستادی که: دل به فرست، اگر کامت همی باید
گر این از دل همی گویی، تو اینک دل، بیا، بستان
گر از روی غلط وقتی به راهم پیشباز افتی
دعایی بیغرض بشنو، سلامی بیریا بستان
دلم یک بوسه میخواهد ز لعل شکرین تو
اگر بوسی دلی ارزد، ز من جان بیبها بستان
ضرورت نامهای امشب فرستادم به نزد تو
تو از مرغ سحر در خواه و از باد صبا بستان
زمین آستانت را به لب چون بوسه بستانم
زمانی آستینت را ز روی دلربا بستان
خدا کرد اوحدی را دل به عشق اندر ازل شیدا
ترا گر سخت میآید، برو، جرم از خدا بستان
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۹۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.