۳۱۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۶۶

به ذکر تو من شادمانی کنم
به یاد لبت کامرانی کنم

منت عاشق و عاشقت را رقیب
که هم گرگم و هم شبانی کنم

به شمشیر عشقم سبک‌تر بکش
که گرد زنده مانم، گرانی کنم

کسی کت به سالی ببیند دمی
به عمر درازش ضمانی کنم

چو در خانه آیی، شوم خاک تو
چو بیرون روی، پاسبانی کنم

به امید بوسیدنت هر شبی
تبم گیرد و ناتوانی کنم

تو جان منی، چون ز من بگسلی
کجا بی‌تو من زندگانی کنم؟

به پیرانه سر گر ببوسم لبت
دگر نوبت از نوجوانی کنم

ز لعل تو یک بوسه در کار کن
که چون اوحدی درفشانی کنم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.