۳۱۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۵۴

تختگاه حسن را قد تو شاهست، ای صنم
آسمان لطف را روی تو ماهست، ای صنم

زان رخ آیینه‌فام اندر دل ریش منست
زخمها، لیکن کرا یارای آهست؟ ای صنم

دل ز روی راستی مهر تو دعوی می‌کند
رنگ روی من بدین دعوی گواهست، ای صنم

بی‌شب زلف درازت بر من آشفته دل
لحظه روز و روزو هفته، هفته ماهست، ای صنم

گر ترا من دوست می‌دارم بدین جرمم مکش
هر که جان را دوست دارد بی‌گناهست، ای صنم

بنده فرمانند گرد بارگاهت خسروان
اوحدی نیزت گدای بارگاهست، ای صنم

گر منت امیدوارم نیست نقصانی درین
سال و ماه امید درویشان به شاهست، ای صنم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.