۳۴۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۰۴

در آن شمایل موزون چو دل نگاه کند
هزار نامه به نقش هوس سیاه کند

ز حسرت رسن زلف و چاه غبغب او
نه طرفه گر دل من رغبت گناه کند

به هجراو دل من غیر ازین نمی‌داند
که روز و شب بنشیند، فغان و آه کند

برفت و در پی او آن چنان گریسته‌ام
کز آب دیدهٔ من کاروان شناه کند

دلم کجا طمع وصل او کند؟ هیهات!
مگر ز دور به خاک درش نگاه کند

اگر ز طلعت او مشتری خبر یابد
کجا ملازمت آفتاب و ماه کند؟

ز فخر سر به فلک برکشد ستاره صفت
چو اوحدی ز سر زلف او پناه کند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.