۳۴۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۰۲

مطرب، مهل که محنت و غم قصد جان کند
راهی سبک بیار، که رطلم گران کند

گیر و گرفت چیست؟ چو با عشق ساختیم
بر ما گرفته گیر که وصلی زیان کند

گر مهر و ماه را به در او برم شفیع
بر من به جهد اگر دل او مهربان کند

جز دیده و دلم نپسندد نشانه‌ای
تیری که چشم و ابرویش اندر کمان کند

دیدیم سروها که نشانند در چمن
لیکن کسی ندید که سروی روان کند

صورت کشند و نقش بر ایوان، نه این چنین
کش نوش در لب و گهر اندر دهان کند

شاید که اوحدی: بنویسد حدیث خویش
با دوستان حکایت ازین داستان کند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.