۳۲۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۹۲

آن ترک پری چهره، که مانند فرشتست
یارب، گل پاکش ز چه ترکیب سرشتست؟

انصاف توان داد که: با لطف وجودش
بنیاد وجود دگران از گل و خشتست

زین بیش مده وعده به فردای بهشتم
کامروز به نقد از رخ او خانه بهشتست

با قامت او هر که نشاند پس ازین سرو
بسیار کند سرزنش آن سرو که کشتست

گفتم که: بگویم به کسی درد دل خویش
از خود به جهان یک دل بی‌درد نهشتست

جان را نبود قیمت و دل چیست بر او؟
کس نام چنین ها نتوان برد، که زشتست

ای اوحدی، از سر بنهی بر خط او نه
کامروز کسی بهتر ازین خط ننوشتست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.