۳۳۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۹۱

لاله افیون در شراب انداختست
نرگس و گل را خراب انداختست

از ریاحین چرخ در ناف زمین
نافهای مشک ناب انداختست

نغمهٔ شیرین مرغان سحر
شور در مستان خواب انداختست

عندلیب از عشق گل در بوستان
نالهٔ چنگ و رباب انداختست

شرم بادا لاله را! تا از چه روی
پیش ترک من نقاب انداختست؟

بر سر خوان غمش در هر طرف
از دل بریان کباب انداختست

ترک من تیری نیندازد خطا
خود چه گفتم؟ کی صواب انداختست؟

سرو مرد قامت او نیست، لیک
خر بسی خر در خلاب انداختست

عشقبازان در بهشتند،اوحدی
زهد ما را در عذاب انداختست

زود پوسد جامهٔ پرهیز ما
کین قصب بر ماهتاب انداختست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.