۳۵۸ بار خوانده شده

قصیدهٔ شمارهٔ ۴۶ - در وصف عمارت ممدوح

این همایون مقصد دنیا و دین معمور باد
جاودان چون هست معمور از حوادث دور باد

در حریم او خواص کعبه هست از ایمنی
در اساس استوار او ثابت طور باد

از سر جاروب فراشان او هر بامداد
سقف گردون پر غبار بیضهٔ کافور باد

وز نوای پاسبان نوبتش هر نیم شب
در دماغ آسمان از نغمت خوش سور باد

آفتاب ار بی‌اجازت بگذرد بر بام او
روز دوران از کسوف کل شب دیجور باد

فضله‌ای کز خاک دیوارش به باران حل شود
در خواص منفعت چون فضلهٔ زنبور باد

استناد کنگره‌ش را ماه بادام نیم دست
واندرو پیوسته عالی مسند دستور باد

چار دیوارش که از هر چار ارکان برترند
از جمالش جاودان این نه فلک مسرور باد

حظ موفور است الحق این عمارت را ز حسن
حظ برخوداری صاحب ازو موفور باد

ای سلیمان دوم را آصفی آصف اثر
تخت و بالش تا ابد بر هردوتان مقصور باد

هرکه چون دیو سلیمان بر شما عاصی شود
در سرای دیو محنت دایما مزدور باد

نظم و ترتیب وجود از رایت و رای شماست
سال و مه این رای و رایت صایب و منصور باد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قصیدهٔ شمارهٔ ۴۵ - در مدح ابوالفتح ناصرالدین طاهر
گوهر بعدی:قصیدهٔ شمارهٔ ۴۷ - در مدح امیرالامرا عزالدین طغر لتگین
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.