۳۱۹ بار خوانده شده
ای روی تو آیت نکویی
حسن تو کمال خوبرویی
راتب شده عالم کهن را
هردم ز تو فتنهای به نویی
معروف لبت به تنگباری
چونان که دلت به تنگخویی
بردی دل و در کمین جانی
یارب تو از این همه چه جویی
گویی شب وصل با تو گویم
الحق تو کنی خود آنچه گویی
در کوی غمت به جان رسیدم
گفتم تو کجا و در چه کویی
گفتا بدو روزه غیبت آخر
تا چند ز یک سخن که گویی
من هم به جوار زلف آنم
کز عشوه تو در جوال اویی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
حسن تو کمال خوبرویی
راتب شده عالم کهن را
هردم ز تو فتنهای به نویی
معروف لبت به تنگباری
چونان که دلت به تنگخویی
بردی دل و در کمین جانی
یارب تو از این همه چه جویی
گویی شب وصل با تو گویم
الحق تو کنی خود آنچه گویی
در کوی غمت به جان رسیدم
گفتم تو کجا و در چه کویی
گفتا بدو روزه غیبت آخر
تا چند ز یک سخن که گویی
من هم به جوار زلف آنم
کز عشوه تو در جوال اویی
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.