۳۱۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۸۴

روی چون ماه آسمان داری
قد چون سرو بوستان داری

دل تو داری غلط همی گویم
نه به جان و سرت که جان داری

در میان دلی و خواهی بود
خویش را چند بر کران داری

راز من در غمت چو پیدا شد
روی تا کی ز من نهان داری

گر نهانی و بی‌وفا چه عجب
جانی و عادت جهان داری

از غمت روی بر زمین دارم
وز جفا سر بر آسمان داری

چند ازین گرچه برگ این دارم
چند از آن گرچه جای آن داری

چون گرانی همی بخواهی برد
سر چه بر انوری گران داری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.