۳۰۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۸۱

بی‌دلم ای یار همچنان که تو دیدی
دیده گهربار همچنان که تو دیدی

در کف عشق تو جان ممتحن من
هست گرفتار همچنان که تو دیدی

وز گل رخسارت ای نگار سمن‌بر
بهرهٔ من خار همچنان که تو دیدی

کوژ چو چنگ تو همچو نالهٔ زیرست
نالهٔ من زار همچنان که تو دیدی

پرسی و گویی چگونه‌ای تو چه گویم
بی‌دل و بی‌یار همچنان که تو دیدی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.