۲۹۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۵۴

ای جان من به جان تو کز آرزوی تو
هست آب چشم من همه چون آب جوی تو

ای من غلام آن خم گیسوی مشکبوی
افتاده در دو پای تو از آرزوی تو

هر شب خیال روی تو آید به پیش من
تا روز من کند به سیاهی چو موی تو

بربند نامه موی به نزدیک من فرست
تا جان به جای نامه فرستم به سوی تو

در کوی تو به بوی تو جان می‌دهم چو باد
گر بوی تو به من بدهد خاک کوی تو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.