۳۵۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۲۹

دل را به غمت نیاز می‌بینم
کارت همه کبر و ناز می‌بینم

وان جامه که دی وصل ما بودی
اکنون نه بر آن طراز می‌بینم

صد گونه زیان همی پدید آید
سرمایهٔ دل چو باز می‌بینم

آنرا که فلک همی کند نازش
او را به تو هم نیاز می‌بینم

هین چند که زلف گردهٔ تو
بر دست غمت دراز می‌بینم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.