۲۹۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۸۸

دل از خوبان دیگر برگرفتم
ز دل نو باز عشقی درگرفتم

ندانستم که اصل عاشقی چیست
چو دانستم رهی دیگر گرفتم

فکندم دفتر و جستم ز طامات
خراباتی شدم ساغر گرفتم

عتاب دوستان یکسو گرفتم
کتاب عاشقی را برگرفتم

ز بهر عشق تو در بت‌پرستی
طریق مانی و آزر گرفتم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.