۲۹۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۷۲

چارهٔ عشق تو نداند کس
نامهٔ وصل تو نخواند کس

نقش هجران تو که مالد باز
تو توانی اگر تواند کس

در رکابت فلک فرو ماند
هم‌عنانی چگونه راند کس

به غمی چون دل بنستانی
از تو انصاف چون ستاند کس

از تو هرچم بتر به روی رسید
خود به روی کس این رساند کس

هم برین دل اگر بخواهی ماند
تا نه بس در جهان نماند کس
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.