۲۷۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۵۳

ز عمرم بی‌تو درد دل فزاید
گر این عمرم نباشد بی تو شاید

دلم را درد تو می‌باید و بس
عجب کو را همی راحت نیاید

مرا این غم که هرگز کم مبادا
بحمدالله که هردم می‌فزاید

به دست هجر خویشم باز دادی
که تا هردم مرا رنجی نماید

اگر لافی زدم کان توام من
بدین جرمم چه مالش واجب آید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.