۳۹۰ بار خوانده شده
حسن تو بر ماه لشکر میکشد
عشق تو بر عقل خنجر میکشد
خدمتش بر دست میگیرد فلک
هر کرا دست غمت برمیکشد
دست عشقت هرکرا دامن گرفت
دامن از هر دو جهان درمیکشد
از بر تو گر غمیم آرد رسول
جان به صد شادیش در بر میکشد
از همه بیش و کمی در مهر و حسن
دل به هر معیار کت برمیکشد
آنکه میگوید که از زلفت به تنگ
باد شب تا روز عنبر میکشد
من که باری سر به رشوت میدهم
زلف تو با این همه سر میکشد
انوری بر پایهٔ تو کی رسد
تا قبولت پایه بر تر میکشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
عشق تو بر عقل خنجر میکشد
خدمتش بر دست میگیرد فلک
هر کرا دست غمت برمیکشد
دست عشقت هرکرا دامن گرفت
دامن از هر دو جهان درمیکشد
از بر تو گر غمیم آرد رسول
جان به صد شادیش در بر میکشد
از همه بیش و کمی در مهر و حسن
دل به هر معیار کت برمیکشد
آنکه میگوید که از زلفت به تنگ
باد شب تا روز عنبر میکشد
من که باری سر به رشوت میدهم
زلف تو با این همه سر میکشد
انوری بر پایهٔ تو کی رسد
تا قبولت پایه بر تر میکشد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.