۳۱۵ بار خوانده شده
نه دل کم عشق یار میگیرد
نه با دگری قرار میگیرد
از دست تو آن سرشک میبارم
کانگشت ازو نگار میگیرد
سرمایهٔ صدهزار غم بیش است
آنرا که به غمگسار میگیرد
صبری نه که سازگار دل باشد
با غم به چه کار کار میگیرد
هر غم که نه از میان دل خیزد
پنداری ازو کنار میگیرد
عمری به بهانهٔ وداع او را
میبوسد و در کنار میگیرد
آری غم عشق اگر به حق گویی
دل را نه به اختیار میگیرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
نه با دگری قرار میگیرد
از دست تو آن سرشک میبارم
کانگشت ازو نگار میگیرد
سرمایهٔ صدهزار غم بیش است
آنرا که به غمگسار میگیرد
صبری نه که سازگار دل باشد
با غم به چه کار کار میگیرد
هر غم که نه از میان دل خیزد
پنداری ازو کنار میگیرد
عمری به بهانهٔ وداع او را
میبوسد و در کنار میگیرد
آری غم عشق اگر به حق گویی
دل را نه به اختیار میگیرد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.