۳۲۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۳

به بیل عشق تو دل گل ندارد
که راه عشق تو منزل ندارد

قدم بر جان همی باید نهادن
در این راه و دلم آن دل ندارد

چو دل در راه تو بستم ضمان کیست
که هجرت کار من مشکل ندارد

بهین سرمایه صبر و روزگارست
دلم این هر دو هم حاصل ندارد

کرا پایاب پیوند تو باشد
که دریای غمت ساحل ندارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.