۳۴۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۴

روی برگشتنم از روی تو نیست
که جهانم به یکی موی تو نیست

زان ز روی تو نگردانم روی
که به جز روی تو چون روی تو نیست

هیچ شب نیست که اندر طلبت
بسترم خاک سر کوی تو نیست

هیچ دم نیست که بر جان و دلم
داغی از طعنهٔ بدگوی تو نیست

نیست با این همه آزرم ازو
زانکه بی تعبیهٔ بوی تو نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.