۳۶۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۲

ماه چون چهرهٔ زیبای تو نیست
مشک چون زلف گل‌آرای تو نیست

کس ندیدست رخ خوب ترا
که چو من بنده و مولای تو نیست

کردم از دیده و دل جای ترا
گرچه از دیده و جان جای تو نیست

چه دهی وعدهٔ فردا که مرا
دل این وعدهٔ فردای تو نیست

سینهٔ کس نشناسم به جهان
که در آن سینه تقاضای تو نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.