۳۷۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۶

ای یار مرا غم تو یارست
عشق تو ز عالم اختیارست

با عشق تو غم همی گسارم
عشق تو غمست و غمگسارست

جان و جگرم بسوخت هجران
خود عادت دل نه زین شمارست

جان سوختن و جگر خلیدن
هجران ترا کمینه کارست

در هجر ز درد بی‌قرارم
کان درد هنوز برقرارست

ای راحت جان من فرج ده
زان درد که نامش انتظارست

در تاب شدی که گفتم از تو
جز درد مرا چه یادگارست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.