۳۶۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۲

کارم ز غمت به جان رسیدست
فریاد بر آسمان رسیدست

نتوان گلهٔ تو کرد اگرچه
از دل به سر زبان رسیدست

در عشق تو بر امید سودی
صد بار مرا زیان رسیدست

هرجا که رسم برابر من
اندوه تو در میان رسیدست

این آب ز فرق برگذشته است
وین کارد بر استخوان رسیدست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.