۳۵۴ بار خوانده شده
تا بود در عشق آن دلبر گرفتاری مرا
کی بود ممکن که باشد خویشتنداری مرا
سود کی دارد به طراری نمودن زاهدی
چون ز من بربود آن دلبر به طراری مرا
ساقی عشق بتم در جام امید وصال
می گران دادست کارد آن سبکساری مرا
زان بتر کز عشق هستم مست با خصمان او
میبباید بردن او مستی به هشیاری مرا
زارم اندر کار او وز کار او هر ساعتی
کرد باید پیش خلق انکار و بیزاری مرا
این شگفتی بین و این مشکل که اندر عاشقی
برد باید علت لنگی و رهواری مرا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
کی بود ممکن که باشد خویشتنداری مرا
سود کی دارد به طراری نمودن زاهدی
چون ز من بربود آن دلبر به طراری مرا
ساقی عشق بتم در جام امید وصال
می گران دادست کارد آن سبکساری مرا
زان بتر کز عشق هستم مست با خصمان او
میبباید بردن او مستی به هشیاری مرا
زارم اندر کار او وز کار او هر ساعتی
کرد باید پیش خلق انکار و بیزاری مرا
این شگفتی بین و این مشکل که اندر عاشقی
برد باید علت لنگی و رهواری مرا
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.