۳۴۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱ - آتش در قبلهٔ آزر زدیم

گردن و گوش غزل و مدح را
بی‌حد پیرایه و زیور زدیم

بی‌مر با بخت درآویختیم
با فلک سفله بسی سر زدیم

سود ندیدیم ز نوک قلم
دست بدین قبضهٔ خنجر زدیم

خیره فرو ماند فلک ز آن که ما
بر بت و بتخانه و بتگر زدیم

از قبل بچهٔ آزر به تیغ
آتش در قبلهٔ آزر زدیم

وز پی این آهو چشمان باغ
با همه شیران جهان بر زدیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰ - نه خفته نه بیدار نه دیوانه نه هشیار
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲ - نداند حقیقت که من کیستم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.