۳۴۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۹۶

قم بکرة و خذها با کورة الحیات
فالدیک قدینادی هات السلاف هات

در جام زیبقی کن گوگرد سرخ ذاتی
آن کیمیای جان‌ها وان گوهر نباتی

راحا کعین دیک اصفی من الفرات
فالدیک فی اذان والکاس فی الصلوة

لب تشنگان جان را سیارهٔ حیاتی
بل یوسفان دل را از چاه غم نجاتی

هات‌الصبوح فاشرب مستدرک الفوات
انعم بها صبوحی واجمع بهاشتات

می خواه و دیو دل باش ارچه ملک صفاتی
از سرزنش چه ترسی نه قاضی‌القضاتی

حفت الیک روحی حتی انحنت قناتی
لاالخیر فی حیاتی لاالضر من مماتی

خاقانیا چو دیدی از عمر بی‌ثباتی
نطع هوس برافشان پندار شاه ماتی

وصف خدایگان خوان گر مرد معجزاتی
اقبال پادشه را از سیل حادثاتی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.