۳۰۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۳۶

باز از کرشمه زخمهٔ نو در فزوده‌ای
درد نوم به درد کهن برفزوده‌ای

کوتاه بود بر قدت ای جان قبای ناز
کامروز پارهٔ دگرش در فزوده‌ای

در ساز ناز بود تو را نغمه‌های خوش
این دم قیامت است که خوش‌تر فزوده‌ای

آخر چه موجب است که باز از حدیث وصل
کم کرده‌ای و در سخن زر فزوده‌ای

باری اگر طویلهٔ عمرم گسسته‌ای
چشم مرا طویلهٔ گوهر فزوده‌ای

هردم هزار بار به خونم نشانده‌ای
روزی که سوز هجران کمتر فزوده‌ای

خاقانی از پی تو سر اندازد ارچه باز
بر هر غمیش صد غم دیگر فزوده‌ای
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.