۳۵۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۱۲

ای دل به جفات جان نهاده
جان پیش‌کشت جهان نهاده

شهری همه ز آهنین دل تو
قفلی زده بر دهان نهاده

بر طرف لب تو جان عیسی
از نیل و بقم دکان نهاده

از کوی سوار چون برآئی
شب‌پوش بر ابروان نهاده

ترکان کمین غمزهٔ تو
یاسج همه بر کمان نهاده

تو عاشق صید و تیغ بر کف
عشاق تو دل بر آن نهاده

من پیش تو بر زمین نهم سر
کای پای بر آسمان نهاده

اسب از در من مران و مگذر
هان نعل بهات جان نهاده

خاقانی را در آتش عشق
نعل هوس از نهان نهاده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.