۶۰۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۰۰

در عشق داستانم و بر تو به نیم جو
بازیچهٔ جهانم و بر تو به نیم جو

گه‌گه شده است صبرم و بر تو به نیم گه
جوجو شداست جانم و بر تو به نیم جو

بر طارم وصالت نارفته دست هجر
بشکست نردبانم و بر تو به نیم جو

هر لحظه زیر پای سگ پاسبان تو
صد جان همی فشانم و بر تو به نیم جو

خصمان من به حضرت تو خاصگی و من
موقوف آستانم و بر تو به نیم جو

سوزی چنان که دانی جان مرا و من
سازم چنان که دانم و بر تو به نیم جو

خاقانی ار نماند با تو به یک پشیز
من نیز اگر نمانم بر تو به نیم جو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.