۳۲۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۴۳

گفتم به ری مراد دل آسان برآورم
ز آنجا سفر به خاک خراسان برآورم

در ره دمی به تربت بسطام برزنم
وز طوس و روضه آرزوی جان برآورم

ری دیده پس به خاک خراسان رسم چنانک
حج کرده عمره بر اثر آن برآورم

از اوج آسمان به سر سدره بگذرم
وز سدره سر به گلشن رضوان برآورم

ایزد نخواست آنچه دلم خواست لاجرم
هر لحظه آهی از دل سوزان برآورم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.