۳۶۹ بار خوانده شده
گرچه به دست کرشمهٔ تو اسیرم
از سر کوی تو پای بازنگیرم
زخم سنان تو را سپر کنم از دل
تا تو بدانی که با تو راست چو تیرم
خصم و شفیعم توئی ز تو به که نالم
کز توی ناحق گزار نیست گزیرم
ساختهام با بلای عشق تو چونانک
گر عوضش عافیت دهی نپذیرم
بیتو چو شمعم که زنده دارم شب را
چون نفس صبحدم دمید، بمیرم
زخمهٔ عشق تو راست از دل من ساز
زاری خاقانی است نالهٔ زیرم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
از سر کوی تو پای بازنگیرم
زخم سنان تو را سپر کنم از دل
تا تو بدانی که با تو راست چو تیرم
خصم و شفیعم توئی ز تو به که نالم
کز توی ناحق گزار نیست گزیرم
ساختهام با بلای عشق تو چونانک
گر عوضش عافیت دهی نپذیرم
بیتو چو شمعم که زنده دارم شب را
چون نفس صبحدم دمید، بمیرم
زخمهٔ عشق تو راست از دل من ساز
زاری خاقانی است نالهٔ زیرم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.