۳۴۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۲۴

لب جانان دوای جان بخشد
درد از آن لب ستان که آن بخشد

عشق میگون لبش به می ماند
عقل بستاند ارچه جان بخشد

دیت آن را که سر برد به شکر
هم ز لعل شکرفشان بخشد

عاشق آن نیست کو به بوی وصال
هستی خود به دلستان بخشد

عاشق آن است کو به ترک مراد
هرچه هستی است رایگان بخشد

دو جهان را دو شاخ گل داند
دسته بندد به دلستان بخشد

شه سواری است عشق خاقانی
کز سر مقرعه جهان بخشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.