۳۳۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۲۲

لعلت اندر سخن شکر خاید
رویت انگشت بر قمر خاید

هر که با یاد تو شرنگ خورد
هم‌چنان دان که نیشکر خاید

هر که او پای بست روی تو شد
پشت دست از نهیب سرخاید

مرکب جان به مرغزار غمت
بدل سبزه عود تر خاید

بنده تا دید سیم دندانت
لب همه ز آرزوی زر خاید

عشقت آن اژدهاست در تن من
که دلم درد و جگر خاید

گوش کن حسب حال خاقانی
گرچه او ژاژ بیشتر خاید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.