۳۳۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۱۴

دل زخم تو را سپر ندارد
آماج تو جز جگر ندارد

شرط است که بر بساط عشقت
آن پای نهد که سر ندارد

وین طرفه که در هوای وصلت
آن مرغ پرد که پر ندارد

عشق تو چو چنبر اجل شد
کس نه که بر او گذر ندارد

در درد توام، تو فارغ از من
کس دردی ازین بتر ندارد

خاقانی از آن توست دریاب
کو جز تو کسی دگر ندارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.