۳۶۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۰

آن نازنین که عیسی دلها زبان اوست
عود الصلب من خط زنار سان اوست

بس عقل عیسوی که ز مشکین صلیب او
زنار بندد ارچه فلک طیلسان اوست

هر دم لبش به خنده برآید مسیح نو
مانا که مریمی دگر اندر دهان اوست

فرسوده‌تر ز سوزن عیسی تن من است
باریک‌تر ز رشتهٔ مریم لبان اوست

آن لعل را به رشتهٔ مریم که درکشید
از سوزن مسیح که شکل میان اوست

گر بر دلم زبور بخوانند نشنود
کانجیر مرغش از لب انجیل خوان اوست

پیران کعبه لاف ز خاقانی آورند
ترسای روم کیست که خاقانی آن اوست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.