۴۰۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲

سپیده‌دم که وقت کار عامست
نبیذ غارجی رسم کرامست

مرا ده ساقیا جام نخستین
که من مخمورم و میلم به جامست

ولیکن لختکی باریکتر ده
نبیذ یکمنی دادن کدامست

نماز بامدادان کرد باید
سه جام یکمنی خوردن حرامست

چو وام ایزدی بنهاده باشم
مرا ده ساتگینی بر تو وامست

چنانکه باز نشناسد امامم
رکوعم را رکوعست ار قیامست

خوشا جام میا، خوشا صبوحا
خوشا کاین ماهرو ما را غلامست

دو زلفش دو شب و دو خال مشکین
ظلام اندر ظلام اندر ظلامست

صبوح از دست آن ساقی صبوحست
مدام از دست آن دلبر مدامست

غلام و جام می را دوست دارم
نه جای طعنه و جای ملامست

همی‌دانم که این هر دو حرامند
ولیکن این خوشیها در حرامست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳ - در وصف خزان و مدح احمدبن عبدالصمد وزیر سلطان مسعود
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.