۴۵۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵

ای با عدوی ما گذرنده ز کوی ما
ای ماهروی شرم نداری ز روی ما؟

نامم نهاده بودی بدخوی جنگجوی
با هر کسی همی گله کردی ز خوی ما

جستی و یافتی دگری بر مراد دل
رستی ز خوی ناخوش و از گفتگوی ما

اکنون به جوی اوست روان آب عاشقی
آن روز شد که آب گذشتی به جوی ما

گویند سردتر بود آب از سبوی نو
گر مست آب ما که کهن شد سبوی ما

اکنون یکی به کام دل خویش یافتی
چندین به خیر خیر چه گردی به کوی ما؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.