۵۴۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴

غرابا مزن بیشتر زین نعیقا
که مهجور کردی مرا ازعشیقا

نعیق تو بسیار و ما را عشیقی
نباید به یک دوست چندین نعیقا

ایا رسم و اطلال معشوق وافی
شدی زیر سنگ زمانه سحیقا

عنیزه برفت از تو و کرد منزل
به مقراط و سقط اللوی و عقیقا

خوشا منزلا، خرما جایگاها
که آنجاست آن سرو بالا رفیقا

بود سرو در باغ و دارد بت من
همی بر سر سرو باغی انیقا

ایا لهف نفسی که این عشق بامن
چنین خانگی گشت و چونین عتیقا

ز خواب هوی گشت بیدار هرکس
نخواهم شدن من ز خوابش مفیقا

بدان شب که معشوق من مرتحل شد
دلی داشتم ناصبور و قلیقا

فلک چون بیابان و مه چون مسافر
منازل، منازل، مجره، طریقا

بریدم بدان کشتی کوه‌لنگر
مکانی بعید و فلاتی سحیقا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.