۳۲۰ بار خوانده شده

غزل ۳۵۳

میان مردمانم خوار کردی عزت من کو
سگ کوی تو بودم روزگاری حرمت من کو

به صد جان می‌خرم گردی، که خیزد از سر راهت
ندارم قدر خاک راه پیشت ، قیمت من کو

به داغم هر زمان دردی فزاید محرم بزمت
کسی کو با تو گوید درد و داغ حسرت من کو

چو خواهد بی‌گناهی را کشد احوال من پرسد
که آن بی‌خانمان پیدا نشد در صحبت من کو

مگو در بزم او دایم به عیش و عشرتی وحشی
کدامین عیش و عشرت ، مردم از غم ، عشرت من کو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۵۲
گوهر بعدی:غزل ۳۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.